سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
توضيحات بنر تبليغاتي
Nobitex Referral Campaign Banner

صندوق گروه مالی فیروزه

صندوق سرمایه گذاری فیروزه (ثبت شده) به تمام کدهای بورسی که امروز ثبت نام خودشون رو تکمیل کنند مقداری واحد صندوق ساحل پاداش میده !

کافیه وارد لینک زیر بشید , شماره موبایل و شماره ملیتون رو ثبت کنید , بقیه اطلاعاتتون رو خود صندوق از طریق سجام داره

مقدار پاداش محدوده و به دوستانی که زودتر وارد بشن تعلق میگیره

بعد ثبت نام , روی گزینه فعال سازی بالا صفحه بزنید تا پول بیاد تو حسابتون

کمتر از ۳ دقیقه وقت میبره !

لینک پاداش 👇👇👇

https://app.firouzeh.com

نویسنده : NetFars |

 

داستان طنز سیندرلا

 

يکي بود ، دو تا نبود ، زير گنبد کبود که شايدم کبود نبود و آبي بود ، يه دختر خوشگل بی پدر مادر زندگی می کرد.

اسم اين دختر خوشگله سيندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی ، روم به ديوار روم به ديوار ، گلاب به روتون خيلی خوشگل بود.

سيندرلا با نامادريش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا خواهر ناتنياش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد.

بيچاره سيندرلا از صبح که از خواب پا می شد بايد کار می کرد تا آخر شب ..... آخه صغرا خانم خيلی ظالم بود. همش می گفت سيندرلا پارکت ها رو طی کشيدی؟ سيندرلا لوور دراپه ها رو گرد گيری کردی؟ سيندرلا ميلک شيک توت فرنگيه منو آماده کردی؟
سيندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی ، ذليل مرده ی گامبو ، کارد بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسايده ، و بلند ميگفت : بله مامی صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) .

خلاصه الهی بميرم برای اين دختر خوشگله که بدبختيهاش يکی دو تا نبود.

 

داستان طنز سیندرلا

 

القصه ، يه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زير دلش زده بود ، خر شد و تصميم گرفت که ازدواج کنه .

 

رفت پيش مامانش و گفت مامان جونم .....

مامانش : بله پسر دلبندم .....

شاهزاده : من زن می خوام .....

مامانش : تو غلط می کنی پسره ی گوش دراز ، نونت کمه ، آبت کمه ؟ ديگه زن گرفتنت چيه؟

شاهزاده : مامان تو رو خدا ، دارم پير پسر میشم ، دارم مثل غنچه ی گل پرپر میشم .....

مامانش در حالی که اشکش سرازير شده بود گفت : باشه قند عسلم ، شير و شکرم ، پسر گلم ، می خوای با کی مزدوج شی؟

شاهزاده : هنوز نمی دونم ولی می دونم که از بی زنی دارم می ميرم .....

مامانش : من از فردا سراغ می گيرم تا يه دختر نجيب و آفتاب مهتاب نديده و خوشگل مثل خودم برات پيدا کنم !

خلاصه شاهزاده ديگه خواب و خوراک نداشت . همش منتظر بود تا مامانش يه دختر با کمالات و تحصيل کرده و امروزی براش گير بياره.

 

يه روز مامانش گفت : کوچولوی عزيز مامان ، من تمام دخترای شهر رو دعوت کردم خونمون ، از هر کدوم که خوشت اومد بگو تا با پس گردنی برات بگيرمش .....

شاهزاده گفت : چرا با پس گردنی؟

مامانش گفت : الاغ ، چرا نمی فهمی ، برای اينکه مهريه بهش ندی ، پس آخه تو کی می خوای آدم شی؟

 

روز مهمونی فرا رسيد ، سيندرلا و زری و پری هم دعوت شده بودند .

زری و پری هزار ماشاالله ، هزار الله اکبر ، بزنم به تخته ، شده بودند مثل 2 تا بچه ميمون ، اما سيندرلا ، وای چی بگم براتون شده بود يه تيکه ماه ، اصلا" ماه کيلويی چنده ، شده بود ونوس شايدم ..... ( مگه من فضولم ، اصلا" به ما چه شبيه چی شده بود ).

 

صغرا خانم حسود چشم در اومده سيندرلا رو با خودش نبرد ، سيندرلا کنار شومينه نشست و قهوه ی تلخ نوشيد و آه کشيد و اشک ريخت ؛

يهو ديد يه فرشته ی تپل مپل با 2 تا بال لنگه به لنگه ، با يه دماغ سلطنتی و چشمای لوچ جلوی روش ظاهر شد .....

 

سيندرلا گفت : سلام .....

فرشته : گيريم عليک .

حالا آبغوره می گيری واسه من ؟

سيندرلا : نه واسه خودم می گيرم .....

فرشته : بيجا می کنی ، پاشو ببينم ، من اومدم که آرزوهات رو بر آورده کنم ، زود باش آرزو کن .....

سيندرلا : آرزو می کنم که به مهمونی شاهزاده برم .....

فرشته : خوب برو ، به درک ، کی جلوی راهتو گرفته دختره ی پررو ؟ راه بازه جاده درازه .....

سيندرلا : چشم ميرم ، خداحافظ .....

فرشته : خداحافظ .....

 

سيندرلا پا شد ، می خواست راه بيفته ؛ زنگ زد به آژانس ، ولی آژانس ماشين نداشت .

زنگ زد به تاکسی تلفنی ولی اونجا هم ماشين نبود .

زنگ زد پيک موتوری گفت : آقا موتور داريد؟ يارو گفت : نه نداريم.

سيندرلا نا اميد گوشی رو گذاشت و به فرشته گفت ؟ هی ميگی برو برو ، آخه من چه جوری برم؟

فرشته گفت : ای بخشکی شانس ، يه امشب می خواستم استراحت کنم که نشد ، پاشو بيا ببينم چه مرگته ! بالاخره يه خاکی تو سرمون ميريزيم.

 

با هم رفتند تو انباری ، اونجا يه دونه کدو حلوايی بود ؛

 

فرشته گفت بيا سوار اين شو برو

سيندرلا گفت : اين بی کلاسه ، من آبروم میره اگه سوار اين بشم

فرشته گفت : خوب پس بيا سوار من شو !!!

سيندرلا گفت : يه آناناس اونجاست ؛ فرشته جون ، به دردت می خوره ؟

فرشته : بله می خوره .....

سيندرلا : پس مبارکه انشاالله .

 

خلاصه فرشته چوب جادوگريش رو هوا چرخوند و کوبيد فرق سر آناناس و گفت : يالا يالا تبديل شو به پرشيا.

 

بيچاره آناناس که ضربه مغزی شده بود از ترسش تبديل شد به يه پرشيای نقره ای.

 

فرشته به سيندرلا گفت : رانندگی بلدی؟ گواهينامه داری؟

سيندرلا : نه ندارم .....

فرشته : بميری تو ، چرا نداری؟

سيندرلا : شهرک آزمايش شلوغ بود نرفتم امتحان بدم .....

فرشته : ای خاک بر اون سرت ، حالا مجبورم برات راننده استخدام کنم.

فرشته با عصاش زد تو کله ی يه سوسک بدبخت که رو ديوار نشسته بود و داشت با افسوس به پرشيا نگاه می کرد.

سوسکه تبديل شد به يه پسر بدقيافه ، مثل پسرای امروزی .

سيندرلا گفت : من با اين ته ديگ سوخته جايی نميرم .....

فرشته : چرا نميری؟

سيندرلا : آبروم میره .....

فرشته : همينه که هست ، نمی تونم که رت باتلر رو برات بيارم .....

سيندرلا : پس حداقل به اين گاگول بگو يه ژل به موهاش بزنه .

 

خلاصه گاگول ژل زد به موهاش و با هر بدبختی بود حرکت کردند سمت خونه ی پادشاه

وقتی رسيدند اونجا ديدند وای چه خبره !  چند تا خواننده اومده بودن اونجا داشتن آواز می خوندن ، یکیشون داشت مخ پدر پادشاه رو تيليت می کرد ؛ زری و پری هم جوگير شده بودند و داشتند تکنو می زدند ؛ صغرا خانم هم داشت رو مخ اصغر آقا بقال راه می رفت ( آخه بيچاره صغرا خانم از بی شوهری کپک زده بود )

 

خلاصه تو اين هاگير واگير شاهزاده چشمش به سيندرلا افتاد و يه دل نه صد دل عاشقش شد .

 

سيندرلا هم که ديد تنور داغه چسبوند و با عشوه به شاهزاده نگاه کرد و با ناز و ادا اطوار گفت : شاهزاده ی ملوسم منو می گيری ؟

شاهزاده : اول بگو شماره پات چنده ؟

سيندرلا : 37 .....

شاهزاده در حالی که چشماش از خوشحالی برق می زد گفت : آره می گيرمت ، من هميشه آرزو داشتم شماره ی پای زنم 37 باشه.

 

خلاصه عزيزان من ، شاهزاده سيندرلا رو در آغوش کشيد و به مهمونا گفت : ای ملت هميشه آن لاين ، من و سيندرلا می خواهيم با هم ازدواج کنيم ، به هيچ خری هم ربط نداره .

 

همه گفتند مبارکه و بعد هم يک صدا خوندند : گل به سر عروس يالا ..... داماد و ببوس يالا .....

سيندرلا هم در کمال وقاحت شاهزاده رو بوسيد و قند تو دلش آب شد ( بعد هم مرض قند گرفت و سالها بعد سکته کرد و مرد )

 

سپس با هم ازدواج کردند و سالهای سال به کوريه چشم زری و پری و صغرا خانم ، به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند و شونصد تا بچه به دنيا آوردند

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : داستان طنز سیندرلا , سیندرلا , تناردیه , زری خانم , صغرا خانم , صغری خانم , داستان خنده دار , داستان شب , داستان کودکان , عکس سیندرلا , عکس کارتونی , داستان بچگانه , داستان طنز , قصه , مطلب طنز , شاهزاده , cinderella , pic , photo ,

تاریخ : جمعه 31 فروردین 1403 | نظرات (0) بازدید : 386
نویسنده : NetFars |

 

فواید بی شمار تخم مرغ

 

تخم مرغ ، غذایی خوشمزه و بی ادعاست که از دیرباز تاکنون در سفره ملت‌های مختلف خودنمایی می‌کند. کمتر خوراکی را سراغ داریم که مانند تخم‌مرغ سریع حاضر شود. در دسترس بودن تخم‌مرغ باعث شده تا بسیاری این خوراکی را به لحاظ منابع غذایی دست‌کم بگیرند. جالب‌ است بدانید یک عدد تخم‌مرغ دارای چیزی حدود ۶ گرم پروتئین است. جالب‌تر اینکه تخم‌مرغ اسید‌های آمینه‌ای دارد که بدن قادر به تولید آن‌ها نیست. فایده‌های تخم‌مرغ فقط به پروتئین و اسید آمینه آن خلاصه نمی‌شود. این خوراکی خوشمزه سرشار از مواد مغذی است و جلوی عارضه‌ قلبی را می‌گیرد. به فایده‌هایی که گفتیم خاصیت تقویت چشم و مغز را هم اضافه کنید. از آنجایی که افزایش آگاهی درباره خوراکی‌های روزانه ، تاثیر مهمی برای تغییر رژیم غذایی و خوردن غذاهایی سرشار از مواد مغذی دارد ، در ادامه اطلاعات جالبی از فایده‌های بی‌شمار تخم‌مرغ مطرح می‌کنیم.

 

فواید بی شمار تخم مرغ

 

سرشار از مواد مغذی

تخم‌مرغ بیشتر از بسیاری از خوراکی‌های پرطرفدار دارای ویتامین ، مواد معدنی و اسید‌های آمینه است. سلنیوم ، فسفر ، کولین و ویتامین B12 به‌عنوان مهم‌ترین مواد مغذی تخم‌مرغ شناخته می‌شود. به این مواد مغذی ، آنتی‌اکسیدان‌ها را هم اضافه کنید. همان‌گونه که حتماً شنیده‌اید ، آنتی اکسیدان نقش مهمی در جوان ‌نگه ‌داشتن سلول‌های بدن دارد. در نتیجه مصرف تخم‌مرغ نه ‌تنها مواد مغذیِ لازمِ بدن را تامین می‌کند ، بلکه باعث جلوی پیری را می‌گیرد.

 
کاهش سطح تری گلیسیرید خون

تری‌گلیسیرید (Triglycerides) ، نوعی چربی است که در خون وجود دارد. بدن کالری‌ مازاد خوراکی‌ها را به تری‌گلیسیرید تبدیل می‌کند. مقدار زیاد تری‌گلیسیرید احتمال ابتلا به بیماری قلبی و سکته را افزایش می‌دهد. چربی بیش‌از‌حد دور کمر ، از افزایش سطح تری‌گلیسیرید حکایت دارد. خوشبختانه سطح این ماده مضر را به‌راحتی می‌توان با خوردن تخم‌مرغ کاهش داد.

 
کاهش احتمال سکته مغزی

تحقیقات مختلفی درباره ارتباط سکته با مصرف تخم‌مرغ وجود دارد. برای نمونه می‌توان به تحقیقات اخیری اشاره کرد که چینی‌ها انجام داده‌اند. در این تحقیقات مشخص شد افرادی که روزی یک تخم‌مرغ می‌خورند ، به مقدار ۳۰ درصد کمتر در معرض سکته هموراژیک (hemorrhagic stroke) قرار دارند.

لازم به ذکر است در دنیای پزشکی به خونریزی داخل مغز ، سکته هموراژیک می‌گویند.

 
پیشگیری از بیماری‌ قلبی

تخم‌مرغ ، سپری دربرابر بیماری‌‌ قلبی ایجاد می‌کند. حتی افراد مبتلا به پیش دیابت ( prediabetes ) و دیابت نوع دوم نیز پس از خوردن خوراکی‌های سرشار از تخم‌مرغ ، مقاومت بیشتری در برابر بیماری قلبی پیدا می‌کنند. بر اساس تحقیقاتی که به آن اشاره کردیم ، افرادی که روزی یک تخم‌مرغ مصرف می‌کنند ، حدود ۲۰ درصد کمتر در معرض بیماری قلبی قرار دارند.

 
کاهش وزن

اگر روز طولانی در پیش دارید ، تخم‌مرغ را برای صبحانه انتخاب کنید. از آنجایی که تخم‌مرغ سرشار از مواد مغذی است ، مصرف آن باعث می‌شود تا در طول روز دیرتر احساس گرسنگی کنید. همچنین بدلیل کالری پایین تخم مرغ (70 کالری) این ماده غذایی جایگاه ویژه ای در میان افرادی که تمایل به کاهش وزن خود هستند دارند.

 
تقویت بینایی

تخم‌مرغ دارای آنتی‌اکسیدا‌ن‌های لوتئین (Lutein) و زآگزانتین (Zeaxanthin) است. پزشک‌های متخصص چشم به‌خوبی می‌دانند که این آنتی‌اکسیدان‌ها احتمال ایجاد آب‌ مروارید و عارضه‌‌های چشمیِ ناشی از کهولت سن را می‌گیرد. ناگفته نماند آنتی‌اکسیدان‌هایی که به‌ آن‌ها اشاره کردیم در سبزیجاتی با برگ سبز مانند اسفناج نیز وجود دارد. با این حال تخم‌مرغ منبع کامل‌تری برای این آنتی‌اکسیدان‌ها به حساب می‌آید. از طرف دیگر چربیِ تخم‌مرغ باعث جذب‌ راحت‌تر این مواد مغذی می‌شود.

 
افزایش ضریب هوشی

سلول‌های خاکستری مغز برای افزایش عملکرد نیاز به ویتامین D دارند. در این زمینه نیز می‌توانید از تخم‌مرغ کمک بگیرید. تخم‌مرغ سرشار از ویتامین D است. از طرف دیگر تخم‌مرغ دارای ماده‌ای به نام کلوئین است. به لطف این ماده ، نرون‌های مغز تقویت می‌شود. مصرف کالوئین ، رشد مغز نوزاد و جنین را به دنبال دارد. در نتیجه بانوان باردار و شیرده بهتر است تخم‌مرغ را به وعده‌های غذایی خود اضافه کنند.

 
عوارض احتمالی تخم مرغ

برای شما از فایده‌های بی‌شمار تخم‌مرغ گفتیم ، با این حال این خوراکی نیز مانند هر غذای دیگری نکته‌هایی برای استفاده دارد. برای نمونه تخم‌مرغ بهتر است حتماً کاملاً پخته شود. باکتری با نام سالمونلا در بعضی از تخم‌مرغ‌ها وجود دارد. این باکتری فقط با پخته‌شدن کامل تخم‌مرغ از بین می‌رود. باکتری که از آن صحبت می‌کنیم باعث مسمومیت غذایی می‌شود. اگر خاطر شما باشد ، اشاره کردیم که تخم‌مرغ منبعی سرشار از سدیم است. هر سفیده‌ تخم‌مرغ ۴۰۳ میلی‌گرم سدیم دارد. مقدار بیش‌از‌حد سدیم عارضه‌هایی را برای افراد دچار نارسایی قلبی به دنبال دارد. بیماران مبتلا به فشار خون زیاد و دیابت نیز بهتر است در مصرف تخم‌مرغ جانب احتیاط را نگه دارند. دو وعده تخم‌مرغ در هفته از وعده‌‌های غذایی است که به این افراد پیشنهاد می‌شود.

 

به نقل از : مجله پزشکی - سلامت ایرانیان آمریکا ( سیب )

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : فواید بی شمار تخم مرغ , تخم مرغ , اسید‌های آمینه‌ , عارضه‌ قلبی , رژیم غذایی , کولین , ویتامین B12 , آنتی اکسیدان , جلوگیری از پیری , تری گلیسیرید , سکته مغزی , سکته هموراژیک , پیش دیابت , آنتی اکسیدا‌ن زآگزانتین , آنتی اکسیدا‌ن لوتئین , عوارض تخم مرغ , health benefits of egg , triglycerides , hemorrhagic stroke , prediabetes ,

تاریخ : جمعه 31 فروردین 1403 | نظرات (0) بازدید : 287
نویسنده : NetFars |

 

شعر مست و هشیار از پروین اعتصامی

 

( شعر در قالب عکس و متن می باشد )

 

شعر مست و هشیار از پروین اعتصامی

 

محتسب ، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت : ای دوست ! این پیراهن است ، افسار نیست !

گفت : مستی ، زان سبب افتان و خیزان میروی

گفت : جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست

گفت : می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی برم

گفت : رو صبح آی ، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

گفت : نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم

گفت : والی از کجا در خانهٔ خمار نیست ؟

گفت : تا داروغه را گوییم ، در مسجد بخواب

گفت : مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت : دیناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت : کار شرع ، کار درهم و دینار نیست

گفت : از بهر غرامت ، جامه‌ات بیرون کنم

گفت : پوسیده‌ست ، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت : آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

گفت : در سر عقل باید ، بی‌کلاهی عار نیست

گفت : می بسیار خوردی ، زان چنین بیخود شدی

گفت : ای بیهوده‌گو ، حرف کم و بسیار نیست

گفت : باید حد زند هشیار مردم ، مست را

گفت : هشیاری بیار ، اینجا کسی هشیار نیست

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : شعر مست و هشیار از پروین اعتصامی , شعر , مست و هشیار , پروین اعتصامی , شاعره , شاعر معاصر , شعر زیبا , عکس , تصویر , محتسب , مست , قاضی , والی , داروغه , مست و هوشیار , شعر پروین اعتصامی ,

تاریخ : یکشنبه 26 فروردین 1403 | نظرات (0) بازدید : 307
نویسنده : NetFars |

 

عکس 2 تا هلو !

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

ای بابا ؛ خفم کردی ؛ چی میخوای ؟

آها ..... 2 تا هلو ؟

باشه گریه نکن ؛ برو پایین می بینیشون .....

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

عکس 2 تا هلو !

 

چیه ؟  چرا اخم کردی ؟

مگه دروغ گفتم ؛ خودت بشمر ؛ 2 تاست به خدا

 

آهاااااااااا ؛ نکنه دنبال چیز دیگه ای بودی ؛ ها ؟

برم به بابات بگم ؟

 

 

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 5

برچسب ها : عکس 2 تا هلو ! , هلو , دوقلو , عکس , عکس جالب , عکس میوه , میوه , میوه تابستانی , منحرف , شوخی , خنده ,

تاریخ : یکشنبه 26 فروردین 1403 | نظرات (0) بازدید : 271

عکس هایی از ساختمان جالبی در نیاوران تاریخ : جمعه 12 اردیبهشت 1404
خواص و مضرات زردچوبه تاریخ : پنجشنبه 18 بهمن 1403
ترول سایپا تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول تایپ تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول اجسام شفاف تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول شامپو خریدن دخترا و پسرا تاریخ : جمعه 21 دی 1403
ترول انعکاس صدای کوهستان تاریخ : جمعه 21 دی 1403
آخرین كلمات برخی افراد به نقل از عزرائیل ! تاریخ : جمعه 09 آذر 1403
هر آنچه که در مورد صلوات باید بدانید تاریخ : جمعه 09 آذر 1403
ترول دوش گرفتن با آب سرد تاریخ : جمعه 25 آبان 1403
قانون مدنی و اصلاحات بعدی تاریخ : جمعه 25 آبان 1403
تیروئید عصبی تاریخ : جمعه 27 مهر 1403
روانشناسی شکل امضا تاریخ : جمعه 27 مهر 1403
حالت چشم دانشجویان دختر و پسر تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
ماجرای طنز دختر مکزیکی و نامزدش ! تاریخ : دوشنبه 28 خرداد 1403
عکس انواع خر تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس شجره نامه پادشاهان هخامنشی تاریخ : جمعه 04 خرداد 1403
عکس چهره دختر خانم ها بعد از بیدار شدن تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
آموزش کاربردی چند ضد حال اساسی تاریخ : جمعه 28 اردیبهشت 1403
داستان کوتاه و خواندنی پیرمرد و دخترک تاریخ : جمعه 07 اردیبهشت 1403

تعداد صفحات : 166


فروشگاه اینترنتی
نت فارس
firefox
opera
google chrome
safari